کوثر جونکوثر جون، تا این لحظه: 14 سال و 7 ماه و 11 روز سن داره

نورچشمم، ثمره زندگیم

گوشواره

1390/12/10 0:42
نویسنده : مامان جون
799 بازدید
اشتراک گذاری

دختر عزیزم

چند روزی حسابی ما رو کچل کردی و مدام می گفتی: مامان ببین نی نی گوشاره داره! ببنین مامان مرجس گوشاره داره ببین...

خلاصه هر کسی رو میدیدی اول به گوشاش نگاه می کردی و اگر گوشواره داشت به من خبر میدادی ! و اگه نداشت ازش می پرسیدی : گوشاره نداری؟! ببین منم گوشاره ندارم!

اونقدر شیرین و ناز این جملات رو تکرار می کردی که دل ما رو کباب کردی و خاله نیره جون اصرار کرد که بریم و گوش هات رو سوراخ کنیم. آخه عمه جون من موقعی که به دنیا اومدی برات هدیه گوشواره آورده بود اما ما تا الان دلمون نمویومد گوشات رو سوراخ کنیم. اما با اصرارهای خودت من و خاله جون نیره و خاله جون زهرا رفتیم به طلا فروشی و خواستیم که گوش هات رو سوراخ کنیم . چشمت روز بد نبینه ! اولین گوشت رو گذاشتی سوراخ کرد اما چون دردش رو فهمیده بودی برای دومی اذیت کردی و سوراخش جای بدی خورد. البته خداییش زیاد گریه نکردی خصوصا وقتی بردمت جلوی آینه و خودت رو با گوشواره دیدی آروم تر شدی و یک لبخند تلخی به لبات نشست! ...

دختر عزیزم

چند روزی حسابی ما رو کچل کردی و مدام می گفتی: مامان ببین نی نی گوشاره داره! ببنین مامان مرجس گوشاره داره ببین...

خلاصه هر کسی رو میدیدی اول به گوشاش نگاه می کردی و اگر گوشواره داشت به من خبر میدادی ! و اگه نداشت ازش می پرسیدی : گوشاره نداری؟! ببین منم گوشاره ندارم!

اونقدر شیرین و ناز این جملات رو تکرار می کردی که دل ما رو کباب کردی و خاله نیره جون اصرار کرد که بریم و گوش هات رو سوراخ کنیم. آخه عمه جون من موقعی که به دنیا اومدی برات هدیه گوشواره آورده بود اما ما تا الان دلمون نمویومد گوشات رو سوراخ کنیم. اما با اصرارهای خودت من و خاله جون نیره و خاله جون زهرا رفتیم به طلا فروشی و خواستیم که گوش هات رو سوراخ کنیم . چشمت روز بد نبینه ! اولین گوشت رو گذاشتی سوراخ کرد اما چون دردش رو فهمیده بودی برای دومی اذیت کردی و سوراخش جای بدی خورد. البته خداییش زیاد گریه نکردی خصوصا وقتی بردمت جلوی آینه و خودت رو با گوشواره دیدی آروم تر شدی و یک لبخند تلخی به لبات نشست!

نازنینم

همه ی دنیا همینه ، تا وقتی بهش نرسیدیم فکر می کنیم چه چیز مهم و با ارزش ست اما وقتی با کلی سختی بهش می رسیم تازه می فهمیم که این هم مثل همه چیز های دیگه ی دنیا لذتش لحظه است و بس! پس باید حواسمون باشه این لذت لحظه ای رو به چه قیمتی می خریم؟!

گل نازم

این شاید اولین خواسته دخترانه ات بود که از فطرتت سرچشمه می گرفت . فطرت زنانه ای که خدا در نهاد ما خانم ها قرار داده تا به وسیله اون کانون خانواده مون رو گرم تر کنیم. اره عزیزم همیشه حواست باشه که اگه این فطرتمون رو تربیت نکنیم و ندونیم برای چی در ذات ما قرار داده شده اونوقت همین وسیله ای که قراره ما رو به خدا نزدیک کنه روز به روز ما رو از اون دور تر و دورتر می کنه....

اون شب تو عزیز دلم یک حرفی زدی که برای من کلی درس بود!

اون شب اخر شب داشتیم تلویزیون نگاه می کردیم که یک دفعه یک بچه ای رو نشون داد و شما با همون لحن قشنگ خبریت و البته کمی هم تذکری! به من گفتی: مامان ببین نی نی گوشواره نداره!

آره عزیزم شما که قبل از اینکه گوشواره داشته باشی مدام آدم های گوشواره دار رو میدیدی ! وقتی بهش رسیدی تازه چشمای قشنگت آدم هایی رو دید که گوشواره نداشتن! آروم زیر گوش ات گفتم: ببین مامان می شه نیمه خالی لیوان رو دید و حسرت خورد! می شه نیمه پر رو دید و خدا رو شکر کرد...

انتخاب با خودمونه!!!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)